کد مطلب:95248 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

شب مردان خدا











از دیدگاه نهج البلاغه، دنیای عبادت دنیای دیگری است. دنیای عبادت آكنده از لذت است، لذتی كه با لذت دنیای سه بعدی مادی قابل مقایسه نیست. دنیای عبادت پر از جوشش و جنبش و سیر و سفر است اما سیر و سفری كه «به مصر و عراق و شام» و یا هر شهر

[صفحه 103]

دیگر زمینی منتهی نمی شود، به شهری منتهی می شود «كو را نام نیست» دنیای عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنائی است، تیرگی و اندوه و كدورت ندارد، یكسره صفا و خلوص است، از نظر نهج البلاغه چه خوشبخت و سعادتمند است كسی كه به این دنیا پاگذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد، آن كس كه به این دنیا گام نهد دیگر اهمیت نمی دهد كه در دنیای ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت:

«طوبی لنفس ادت الی ربها فرضها و عركت بجنبها بؤسها و هجرت فی اللیل غمضها حتی اذا غلب الكری علیها افترشت ارضها و توسدت كفها فی معشر اسهر عیونهم خوف معادهم و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم، و همهمت بذكر ربهم شفاههم و تقشعت بطول استغفارهم ذنوبهم، اولئك حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون».[1].

چه خوشبخت و سعادتمند است آنكه فرائض پروردگار خویش را انجام می دهد، (الله، یار و حمد و قل هو الله، كار او است)، رنجها و ناراحتیها را، (مانند سنگ آسیا دانه را) در زیر پهلوی خود خورد می كند. شب هنگام از خواب دوری می گزیند و شب زنده داری می نماید، آنگاه كه سپاه خواب حمله می آورد زمین را فرش و دست خود را بالش قرار می دهد، در گروهی است كه نگرانی روز بازگشت، خواب از چشمان شان ربوده، پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا

[صفحه 104]

خالی می كنند، لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته حركت می كنند، ابر مظلم گناههایشان بر اثر استغفارهای مداومشان پس می رود. آنانند حزب خدا، همانا آنانند رستگاران!


شب مردان خدا روز جهان افروز است
روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

[صفحه 105]


صفحه 103، 104، 105.








    1. نامه 45.